پنجشنبه ۶مهر ۱۴۰۲رفتیم دوچرخه سواری اما متاسفانه ساره جون نیومد و گفت میخاد بخوابه(البته اینترنت هم این وسط بی نقش نبود ...بابا از بیرون چک کرد و ساره یک ساعت بعد وارد فضای مجازی شده بود😖) از روی سی و سه پل رد شدیم ...کاش رود خونه آب داشت . بعد یه سر رفتیم میدان نقش جهان .بازار مسگر ها ...و خرید جزیی خیلی وقت بود که بچه ها و به خصوص مسیح آهنگ «آناناس بخرید »را سر میداد و ما خریدیم ..🤩 و وقتی برگشتیم دختر عزیز با کیک که پخته بود و شربت آبلیمو پذیرامون بود .. و فرداش جمعه هم دختری میخاست نیاد رحمت آباد و اجازه ندادم..و رفتیم رحمت آباد ..با خاله سمیه و خانوادش ... ...